سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    برای">برای">برای">برای">برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 176 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 17:56

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 17:56

    باهاش بغض کردم و لال شدم،جبهه گیری نکردم،حرف نزدم،فهمیدم بی معرفت ترین رفیق عالمم که نفهمیدم اون جمله های لنتی تو بیوت چی بوده،گودی پای چشات،صبایی که معلوم بود شباش چقد گریه کردی،عکسای سیاهه پروفایلت،غم صدات،بی معرفت تر از من نیست نیست نییییست.... تو دلم حرف میزدم،تایپ میکردم پاک میکردم،اشکام همینجوری ریختن رو کیبورد گوشی،شاید نابودترین ادم دنیا و بی معرفت ترینشون منم!!!!!!قطعا منم!غافل ترینشون حتی!

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 219 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    ۱)فنچک بیاد اینجا،بم بگه برو تو "دداق"(اتاق)درس بخون!بگه بیااا فوتبال،بگه برام مکویین بزار ببینم،از حالت حرف زدناش،تلفظ بامزه کلمه هاش،خنده هاش که دندونای ریختش که دل میبره،بیاد یکم حالم بهترشه! ۲)امروز غزل و دیدم،کیفشو گذاشت،با عجله از سر ناچاری،سوال دوستمو جواب دادم سرمو چرخوندم، هرچی گشتم ندیدمش دیگه،بعد امتحان کیفش بود همونجا معلوم بود هنوز سرجلسس،اومد دیدمش انگار داشتم یه غزل دیگه میدیدم،سرتا پا بغض و گریه بود ولی لبخند میزد،من میفهمیدم، من:سلاااااامممم کَزَل جونم،چطوررررییی! غزل:سلام خوبی تو؟ من:میگم چطوری میگی خوبی تو؟ غزل:میگم تو چطوری؟! من:جواب بده چته خرررره میمووون چته چرا توهمی چرا میخوای بپیچونی؟ غزل:هیچیم من:معلومه من:غزل من شاخ دارم؟ غزل:اره همه خندیدن مشغول حرف زدن باهم شدن، من که میدونم شگردشه میخندونه بگه حالم عالیه ولی نیست نخندیدم بیشتر داشت بغضم میگرفت، من:غزل؟؟؟ غزل:... من:بنال غزل:... سحر بیا مجبوری رفتم،فاعزه برام نسکافه گرفته بود سریع برگشتم بگم بیا باهم کوفت کنیم غزلی،نبود،کیفشم نبود،با من با همه همینجوری بود،یادم رفت فلش ازش بگیرم بهش فلش بدم،کتابمو ازش بگیرم،حالم بدجور گرفته شد...نرفتم پیش معلم زبانمون که کارم داشت، خیلی ناراحت بودم ولی اصلا به روی غزل یا هیچکس دیگه نیاوردم حس کردم بمونم میمیرم از بغض،نسکافه ی داغ و کشیدم بالا،داغِ داغ بود، گلوم سوخت،ب سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    روزی که اینجارو باز کردم روزی که پستای الکی میذاشتم کپی پیست میکردم روزی که هدف نداشت وبلاگم،جهت نداشت از بین این همه که اومدن و رفتن از بین این همه دنبال کننده و خواننده  از بین همه چند نفر از همون اول اول از همون دو سال پیش بودن بعد کم و کم و کمتر شدن انقد که ازشون یه تعداد انگشت شمار موند خلاصه که اون روز  حتی یک درصدم فکر نمیکردم بیان قابلیت نظرات ارسالی و دریافتی و بزاره و من همه نظرایی که چند سال متوالی تو وباتون گفتم بحثا،مسخره بازیا،خنده ها و همه ی حرفا رو بتونم دوباره یک جا بخونم! و یک روزی مثل امروز نشستم خوندمشون همرو مو به مو نظرا...جوابا...وبلاگایی که ازبین رفتن اونایی که با وباشون رفتن اونایی که وبلاگشونو کشتن و بعد رفتن اونایی که دلشون نیومد یهویی ول کردن و دل کندن و رفتن اونایی که قول دادن شاید یه روزی برگردن ری را،خانوم فروزه ای،شکلات تلخ،طاها خیلیا... اون روز فکر نمیکردم انقدر به این جا وابسته شم انقدر از خوندن شیطنتای قبلیم از خوندن نظرا بغض کنم و به خودم بیام ببینم وسط خنده دارم میخندم یهو اخم میکنم لبخند ملیح میزنم گاها خجالت میکشم! این درصورتی بود که همه چیز دست به دست هم داده بود پا گذاشته بود رو خرخره ام که سحر ول کن برو سحر برو و خیال همرو راحت کن برو و همرو از دست این چرت و پرت عات خلاص کن به خودم اومدم روز؛  شب شده بود اشکام خشک شده بودن رو صورتم....جمله سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    دیدم یه چیزی سرجاش نیس دیدم بغض کردم صدام از ته چاه؟‌نه اصلا در نمیومد علنی اشکام میومدن بی اختیار اشکای لنتی مگه یه صدا چه قدرتی داره ادمو از پا دربیاره؟!!هرچند که یه صدا نبود،نگاه زیرچشمیم بود،صدای نفس های پشت سرهمم بود،میدونم که بود،میدونی که بود،،، الودگی هوا چشم و میسوزونه،حتی اگه تو خونه باشی،حتی اگه هوا تمیز شده باشه،با صدای تو چشمای من میسوزه،دستت به تار گیتار میخوره انگار رگای قلب منو دارن از هم جدا میکنن،خیلی دردناک،بغض اور،،،!همه چیز دست به دست هم دادن خورد کنن من و ،یه تنه،یه شبِ،بوی عطری که واسه کسی جز تو نیست،پوست کنار ناخونم که انقدر باهاش ور رفتم و خون افتاد و سوخت هرچند سوزشش اندازه قلبم نبود،تو صدای همهمه و تعریف و تمجید همه ازت غررررررق بودم،توام غرررق فکر و تو حالِ خودت،سر تو بالا نیاوردی،دیدنت با یه پلیور مشکی جذب،اندام چهارشونه و بلند،شلوار مشکیِ اسپرت،با کاپشن جذب مشکی،که زیپشو نبسته بودی،قلبم میکوبید به قفسه ی سینه،سیب گلوم نمیرفت سرم پایین بود با پوست کنار ناخونم ور میرفتم و حواسم بود بهت،دقت کردم،خیلی اتفاقی جفتمون سرتا پا مشکی پوشیده بودیم،من برای از دست دادن تویی که تو رویاهام هنووووز داشتم بهت فکر میکردم،تویی مه مال من نیستی و فکر بهت گناهِ محضِ....و تو....تو برای چی مشکی پوشیده بودی!خب معلومه ربطی نداره تو همیشه خوشتیپ بودی،،،هوا گرم و گرم تر میشد،چرا سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 213 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    هدفشو نمیفهمم!رو مخ رو مخ رو مخ!!!!اسونه ولی یه وسواسِ خیلی بدی نمیذاره برم جلو.... مثلا یک ساعته سر دو صفه ام باز میگم نههه هنوز هیچی نفهمیدم دوباره://///از ساعت هفت صبح پاشدم فقط تا الان اخرای فصل دوعم:///فصل یک مثلا نیم ساعتِ قراره تمومش کنم و بعد از ناهارم بشینم فصل سه رو بخونم:///من میگم رو مخ تر از تاریخ زمین شناسیه شما میگید نههههه!!!://////لامصب هرچی میخونی کش میاد://///هی کش میاد:////هییییییی کش میااااد:///کلافه میکنه ادمو:///انقد ازش بدم میاد که نه سیمیش کردم نه منگنه تازه نمیخواستم جلدشم کنم برگه هاش دئاره میریزه به زور نگه داشتم با دست:///یهو میبینم از صفه 40 اومدم دارم صفه45 و میخونم همینقدددددر قاطی پاااتی:)))) پ.ن:به امید اینکه تا چهار تموم کنم و برم مهمونی فقط صب زود بیدار شدم وگرنه من ادمی نیستم زودتر از سه و چهار ظهر پاشم:)) پ.ن:یه حس مرموزی میگه بعد امتحان برو ذرت بزن با بچه ها:// اونم صبح:/// دعا میخواااااااام دعااا!!! سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    مهمونای ما میشنن میگن خببببب شنبه ریاضی داره،پسسسسسسسررررررررر پنجشنبه جمعه بریم خونشون بعد میبینن شنبه بعدش زیست دارن میگن واااااااااااای پسررر زیست داره این هفتم بریم:))))قشنگ یه کاری میکنن ادم امتحانشو به سانِ رنگ زیبای قهوه ای خراب کنه:////نکنید زشتهههه بچه های مردم اذیت میشن واسهههههه امتحانا:///////باید خرید کنن:///بعد امتحان برن نون بخرررررن:////بیان گردگیری کنن://////اقاااااااا من دوباااااااره اعتراض دارم:))) زمین ده دیقس تموم شد زیر گِل بره...بلننننندددد بشماااااااااااار{داشتم اینکه خورشید تو چه وضعیتِ تابستون بهار اینارو میخوندم بعد خیره بودم به یه سو میگفتم اگه کاره ای شم تو این مملکت زمین شناسی و دفاعی و تاریخ و از نظام اموزشی حذف میکنم} 5شنبه زبان کلاس دارم جمعه ازمون چهارشنبه تا جمعه مهمون داریم...همونا بزرگوارای قبلی....اقاااااااااا اقااااااااااااا زیست زیااااااددددههههههه به خدا:///////////// دو تا امتحان تا پایان خوشبختی و شروع بدبختی و تحمل روزای گند مدرسه://///  دیدم شنبرو زدن زیست تا چهارشنبه هیچی نذاشتن یهو چهارشنبه زدن نگارش.....گفتم وای یه هفته زود شروع کردیم فرجه دادن وااااای چه خوبه وااااااای چه عالی واااااای چقد مستم من و قرررررررو جیغ و عر و اینا.....بعد گفتن نه باید بیاین بعد چهارشنبه زنگ اول نگارشو میدین میرید زنگ اولتون فقط میپره.........شکستتتتتتتتتتت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    دیشب زمین و تموم کردم با غزلم وسطاش دوره میکردیم تو تلگرام،قبل امتحانم غزل اومد پیشم نشستیم به چرت و پرت گویی و مقداری دوره شبش تا سه داشتیم چت میکردیم هی میگفتیم پنج دیقه دیگه پنج دیقه دیگه میریم میخوابیم که هی این پنجا شدن یه ساااعت....سه دیگه جدی رفتیم خوابیدیم قرار شد فردا کلا نه اون بره پیش اکیپِ دوستاش و همکلاسیاش نه من،بشینیم دوتایی دوره کنیم..اومد خیلی سوسکی فلشارو مشت مشت تبادل کردیم و یکی از آنتنای مدرسه دید و در انتظااااره احضاریم فعلا....بعد تو صف انقد خندیدم از دستش اشک میومد از چشمام همه استرسام پودر شدن،رفتیم امتحان و دادیم خیلی خوووب بود با اینکه از همه جا بود متنوع بود زیاد بود چهارصفحه پر بود و یک تا یک و نیم نمره ام غلط دارم ولی خوب بود...جالبییییش ایننه غلطامون با غزل تقریباااا عین همه...مردم اصلا با این همه تفاهمبعدم که من و محدثه اومدیم و اون تو راه مسیر کج کرد سمت قرار با دوستای پارسالش و به منم اصرار کرد برم ولی خب با لباس مدرسه و اینکه دوستاشو نمیشناختم و مامانمم نمیدونست نرفتم و اومدم خونه خوابیدم تا سه!سه دیدم یه دست هی داره میخوره تو صورتم چشمو بزووور باز کردم دیدم فنچک بی دندون لپ لپی دلبر قشنگ خودمه!!!!رسماااااا مردم انقد ماچش کردم و اونم سو استفاده کرد گوشیمو گرفت رفت کانتر و اینارو اباد کرد تو گوشیبعد پاشدم،مامانبزرگم اومده بود فنچکم اورده بود ناهار سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 11:05

    صدایم را به یادآر اگر آوازِ غمگینی به پا شد           من این شعر گرانم که از ارزان و ارزانی جدا شد                                                                                                                 احسان حائری . چارتار ادامه مطلب سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 144 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 19:57

    تاریخ!!!!!!!!ینی همیشه واسه یه درسش یک سااااعت و نیم وقت میذاشتم بعد برمیگشتم از اول نگا میکردم میدیدم هیچی یادم نیست...الان از ساعت دو تا الان فقط دارم بکوووب میخونم تازه درس دوعم!!!ایشاللله چهار و پنج صب تموم میشه سیزده تا درس!!!!!://///

    پ.ن:انسانیا فقط 5تا درس تاریخو امتحان منیدن ما13تا!!!به کدامین گنااااااااااااااااه؟؟؟؟:(((

    پ.ن تر:یادتونه چقد از دفاعی بدم میومد میومدم اینجا غر میزدم؟؟؟دفاعی و 7-8 برابر کنید میشه تاریخِ الان!!!!بوع!
    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 188 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 19:57

    با یه حال نزار و بد بد بد بد بد بد و فوق العاده تو بارون بعد امتحان راه افتادم سمت خونه!بارون شدیدتر میشد گریم تو بارون بیشتر میشد ولی بینی قرمز و فین فینم باعث میشد تک و توک مردمی که از کوچه رد میشن سرشونو بیارن بالا یه نگاه کنن بهم و متعجب وار رد شن از کنارم و سحری رو ببین با لپ و بینی قرمز و فین فین کنان و چند قطره اشک رو صورت ملتهب و قرمز!دلم میخواست بشینم لب جوب رو جدول یه دل سیر گریه کنم بعد برم،همون چندتا قطره اشک و پاک کردم،اومدم خونه و تو همون تاریکی با همون نور پنجره با همون مقنعه و عینکی که روش پره قطره قطره های ریز بارون بود با شالگردنم با همون لباسا نشستم کنار شوفاژ دستم و دراز کردم گوشیم و برداشتم و این اهنگو هی گذاشتم هی از اول گذاشتم...هی خوند هی از اول گذاشتم هی بغض من ترکید هی ....!!!!   پ.ن:بعضی چیزا بعضی وقتا خیلی باهم پیش میان و بدجور اعصابت و خورد میکنن!!!!باید کر کره ات و بکشی پایین و بنویسی "به پر و پام نپیچین تا اطلاع ثانوی،خیلی نابودم"ولی خب....!!!!!!  متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 194 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 21:34

    اونجا که شادمهر گفت :((برگرد عشقم تو بی من نمیتونی بمونی هنوز اونقدر تو رو میخوام که نزارم ازم دور بمونی))تیغ و برداشتم رگ و برنم نذاشتن....لعنتیییییی چرا مارو دیوونه میکنی اخهههههههههههههه! *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* از اونجایی که حوصله ام خفن سر رفته، تلگرام و اینستاگرام و دوستان فیلتر کرن و موفق به دانلود فیلترشکن نشدم و محیا و بقیه هم تو ایمو آف شدن و تلوزیونم که مامانم کنترلشو گرفته دستش نمیزارن فیلم قشنگ بزاریم و مشغول پس از باران دیدن اندهررررچی میکشیم از دس این ای فیلمه هوف :////و خلاصه همه ی این ها،این پست و میزارم هرچی سوال دوشواری مشکل تعحبات و اینا دارین ازم بپرسین منم تا هرجا وارد حریم خصوصی نشه جواب میدم دور هم گپ میزنیم:)ناشناسم فعال میکنم!❤ سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 169 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 0:02

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 175 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 0:02

    گفتم دیشب که تا صبح خوابم نبرد و صبحم امتحان دادم اومدم غش نکنم بشینم ادامه ی هرس و بخونم و هی لذت ببرم،بعد دیدم یکم حجم نتمون زیادیه گفتم یکی از فیلماییم که میخوام ببینمو دانلود کنم و شیمیم یکم پیش ببرم چون فردا کلاسم وقت نمیکنم صب درس بخونم،الان فیلمِ وسط دانلودشه یهو نوشته سانسور شده است://////////////خب اخه این فیلم سانسور شه کلا ده دقیقه اش میمونه خب برادر من یه ماچ که دیگه این حرفارو ندارههههههههههه سانسور میکنین:////گفتم اگه خواستین مثل من یهویی جوگیر شین فیلم ببینین حتما فلش بدین دوستتون که خوراکه فیلم واستون بریزه خیلی شیک و تمیز:))))))) چرا پنجره رو باز میکنم یخ میزنم میبندم میپزم از گرما؟؟؟!!!!!!!!:/// شیمی و این همه خوندیم تو سال و امتحان دادیم قاعدتا باید زود تموم شه ولی هی کشش میدم،اصلانم دیشب تا صبح نخوابیدن و تا الان بیدار موندنمم اصلا باعث نشده خوابم بگیره و مث گیجا چشامو باز نگه دارم :////// هرس و تموم کردم میگم بهتون درباااارش:)دی ماه خیلی داره بهم خوش میگذره ادم دوس داره هرماه دی باشه هی بره مدرسه یکی دو ساعت برگرده همینقدررررررر مفید:))))) اهنگ قشنگ گوش بدیم: با حسن فری و صدا ته لدفن! قری طوووووور سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 199 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 0:02

    وسوسه شدم منم سیزده دلیل برای اینکه هنوز هستم و دارم ادامه میدم و بنویسم و موقع ناراحتیا بیام بخونمشون و بهتر شم!گفتم بنویسم واسه تاکیید بیشتر اینکه یادم نره قراره چه اتفاقاتی و توز ندگیم رقم بزنم!ممنونم از جناب OVE  بابت این چالش:) ادامه مطلب سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 160 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 0:02

    من هروقت با خالم رفتم بیرون انقدر رااااه رفتیم و اب و اتش و متر کردیم و اینا انقددددر زانوم داشت درمیومد ازجاش انقدرررررررر خستههه شده بودم که نشستم وسط پاااارکبعدم رسیدم خونه ریاضی نخوندم ...مهمونم داشتیم و فرداهم پست شونصد کیلومتری داریم خیلیم زشته که بچه ای که فردا امتحان ریاضی داره تا الان بیداره و زشت تره که هیچی بارش نیست و زشت ترتره که دلش میخواد بمیره از اینکه هیچی بلد نیس ولی خوشاله واسه امروز که خیلی بهش خوش گذشته و میدونه که فردا گند ....گند نمیزنه اگر شما دعاهای معجزه اساتونو حواله ی راه سخت و پر مرارتش کنیدو میدونه باید بره بخوابهو میدونه که میدونید که فردا جواب نظرارو میده و عذرخواهی میکنه که داره بیهووووش میشه نمیتونه جواب بده و فداتونم میشهههه و دیگه اودافظ شب خوووووش (((((((اونروزی که اسنوری زدم اینستا تموم شد فقط فصل سه تموم شد و قرار بود فرداش بشینم پای بقیه فصلا که رفتیم ددر....(فردا میگم بهتونننن )فقط خدایاااااااااا امدادای غیبیتو میرسونی فردا؟نوکرتم یه کاریش کننننن به حق دعاهااااای همیشگی بیانیانِ گللللللل))))))))))) سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 22:39

    ینی حتماااااا مهمونای رودروایسی دار باید وقتی بیان که من امتحان ریاضی دارم....

    بعد خسته و کوفته و خوابااااالو از کلاس زبان برسی لباس بپوشی کمک مامانت یا علی مدد بیوفتی به جون خونه.....من اعترااااااااااااااااااااااااض دارمممممممممممممممممممم
    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 200 تاريخ : جمعه 8 دی 1396 ساعت: 23:35

    منو محیا هی داریم تو پی وی هم میگیم وای خدا رحم کنه وای خداکنه شدیدتر نیاد....مامانم اولین نفر به اغوش تختخواب رفت...بابامم یکم اخبار دید رفت خوابید....ینی قلبم داره کف دستممممم میزنه ولی خیلی قیافم خونسرده:/چرا خونسردن انقد اخه:////



    پ.ن:داشتم فک میکردم اگه مامانم اینا سرکار بودن چیکار میکردم از شدت ترس؟؟؟


    پ.ن تر:خدا بهمون رحم کنه واقعا!شما زلزله رو حس کردین؟چرا من هی حس میکنم زیرم داره میلرزه!

    سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 22:26

    حدود ساعت نه بودعربی تموم شد...واسه تجدید انرژی تحلیل رفتم، رفتم حموم اومدم سرررحااال اول یه چایی داغ زدم بعدم نشستم پای گوشی تا حدود دوازده و نیم که اژیر خطر هی به صدا در میومد،جم میکنی اون اناقوووو یا با دمپایی بیام سراغت(مامان)؟دوازده و نیم دیدم عههههه وا!موهام خیس بوده از حموم اومده فر فرررری شدههههه اخه انقددددر ژَذاب:))))گوشی به دست بیس سی تا با ژستای مختلف جلوی اینه قدی کمد به اون گندگییی عکس گرفتم و نیشمم باز بود کههههه چال گونمم معلوم شده تو عکسبعد محیا پی ام داد سحررررررر زلزله اومد من فهمیدممممم،من فک کردم ایسگا کرده،رفته شبکه خبر زدم دیدم ارههههه ینی اگه یکم شدیدتر بودددددد چی میشدددد؟کمد میوفتاد روم... بعد به خاطر چی؟؟؟وی بخاطر فرفری شدن موهایش جلوی اینه سلفی می انداخت و عشق میکرد زلزله امد کمد رویش افتاده و لهش کرد!(واااای الااااانم اومد دوباره انگاااار)خلاصه داریم بندری میزنیم هی میلرزیم بخدا انقددددر وحشت کردم رفتم مامانمو بیدار کردم اومده میگه وااااااس چییی بیدارم کردی صب میخوام برم سررررکاااار بخواب هیچیت نمیشه....موهاش پف کرده، قیافش شبیه شلغم نپخته شده بووود قربونش برممممم❤دیگه گفتم اسکی نرم بخوابمممم هیچی نمیشه خدا بزرگه و با سلام صلوات برقارو خاموش کردم و شیرجه تو تخت بعد رفتیم پی وی محیاااا هی با هم روضه خوندیم تو استوریمم گذاشتممم ولی اصلا خوابم نبرده و فعلا سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:)))...
    ما را در سایت سحـــــــــــــــــــر کـــــــــــتلــــــــــــــــــــــتـــــیــــان:))) دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : csusa11447 بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 22:26